زمین با من حرف بزن ۱

جمعه, ۱۸ تیر ۱۳۹۵، ۱۰:۵۲ ب.ظ

ای کاش می شد

زمین جنگل پوش استانم را

مین گذاری میکردم

مین هایی برای آشغال هایی که

آشغال هایشان را

روی زمین میریزند.

زمین احتیاج به اصلاح نژادی دارد...

پ ن : دست برادرم را گرفته ام. ماشین را روشن کرده ام. به جنگل زده ام. کیسه ی زباله را به دستش داده ام و باهم ساعت ها شروع به تمیز کردن جنگل کرده ایم. آتش های روشن را خاموش کرده ایم.و درمورد درخت هایی که چیپس نمیخورند . رودخانه ای که سیگارنمیکشد رودخانه ای که ماست نمیخورد. زمینی که تخمه نمیخورد حرف زده ایم. درمورد این که انسان ها چقدر احمق هستند. نه !‌چقدر گاو هستندکه این چیز های ساده را نمیدانند و به جنگل چیپس و پوست و ماست و نوشابه تعارف میکنند و به زور در حلقومش فرو میکنند!

تا جایی که زورمان میرسید تمیز میکنیم. از یک جایی به بعد نمیرسد. عکس میگیریم!

این کار همیشگیمان است. کار همیشگیه منو دهه هشتادیم .

پست های زمین با من حرف بزن را لطفن دنبال کنید. اگر گلستانی هستید با ما درمیان بگذارید. باید یک کمپ درست کنیم. مسئولین اینجا وقتی که نمیتواند جنسیت گورخر را تشخیص بدهد انتظار دارید کاری به حال جنگل ها بکند؟!‌

پ ن بی ربط:اوکی! اشکالی ندارد!‌با ماشینم عکس بیندازید ولی دیگر به صاحبش فحش ندهید!‌و به ماشین لگد نزنید. شاید مالکش همون دور و اظراف باشد!

۰ ۹۵/۰۴/۱۸

witch aura

۱۸ تیر ۹۵ ، ۲۳:۳۰

علی نیا

حیف گلستان نیستم
وگرنه شاید قبول میکردم
گرچه حوالی ما هم دست کمی نداره
گاهی با بچه ها میریم تفریحی جمع میکنیم

۱۹ تیر ۹۵ ، ۰۰:۰۵

کتایون دولتشاهی

سلام عزیزم مطالبت عالیه.من تو رو دنبال کردم تو هم لطفا منو دنبال کن.بیا تو وبلاگم و رو گزینه سبز رنگ دنبال کردن کلیک کن

۱۹ تیر ۹۵ ، ۰۲:۲۵

زهیر خنیاگر

حتما ... بیشتر وقتا میبینم جمع میکنم ولی به عنوان یه حرکت دست جمعی با چندتا از رفیقام حتما اینکارو میکنیم :)

۱۹ تیر ۹۵ ، ۰۲:۴۹

بای پولار

خسته نباشید و دست مریزاد رفتگران طبیعت.

چی بگم که من وقتی می آم استان های شمالی بیشتر دلم می گیره تا اینکه باز بشه. بس که آشغال ها جلوی چشمم رژه می رن تا زیبایی های طبیعت...

۱۹ تیر ۹۵ ، ۱۲:۴۹

لیمو ‌‌

سلام آئورا

اول اینکه خیلی خوشبختی که جایی به اون خوبی زندگی میکنی. میتونی ماشین و برداری و به جنگل به زنی... چون من اینجا توی شهرم نهایتا میتونم ماشین و بردارم و به سیم آخر بزنم. ازین جهت فوق العاده یکجا حسودی کردم. :)

از طرف دیگه خیلی خوشبختی چون ذهنت دغدغه داره. منفعل نیست...

و این دغدغه مندی به قدری خوبه که نمی تونی تصورشو بکنی.

ما هم اینجا توی شهرمون از همن بیشعور ها داریم تا دلت بخواد. اصلا احتمالا بیشعور های شهر خودمون یک سفری به شهر شما داشتن و حسابی از خجالت طبیعت در اومدن ... من از طرفشون از زمین عذرخواهی میکنم و از توعم بابت این حرکتت تشکر میکنم.